گفت پیـغمبر به یـارای سخـن / پیک رب العالمین آمد به من
گفت حیدر را خدا این تحـفه داد / بر همه خلق جهان فضلش نهاد
گشت داخـل از یقین زوج بتول / در ولایـت با خداونــد و رسول
عید غدیر خم بر شما مبارک
ای دل دوباره گل کن امشب علی ، امیر است
بر آستان جانان آیینه ی غدیر است
آیینه ی محمد، مردی زجنس قرآن
شیرخدا ولی شد آن کوه عشق و ایمان . . .
در فصل خطر امیر را گم نکنید
آن وسعت بی نظیر را گم نکنید
تنها ره جنت از علی میگذرد
ای همسفران غدیر را گم نکنید . . .
عید غدیر خم مبارک باد
هجدهم ذی الحجه دهم هجری قمری .
نزدیک ظهر روز دوشنبه، کاروان بزرگ پیامبر همین که به منطقه " غدیر خم " رسیدند حضرت، مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر داده، فرمودند :
" ایها الناس، اجیبوا داعی الله، و انا رسول الله ."
ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم .
این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است. لذا فرمان دادند تا منادی ندا کند:
" همه مردم متوقف شوند، آنان که پیش رفته اند برگردند، و آنان که پشت سر هستند، خود را سریع تر برسانند. " همچنین دستور دادند، کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن مکان برای برپایی جایگاه سخنرانی خالی بماند.
پس از این دستور، همه مرکب ها متوقف شد، همه مردم پیاده شدند و برای توقف سه روزه خیمه زدند .
از طرف دیگر پیامبر چهار نفر از اصحاب خاص خود یعنی مقداد، سلمان، ابوذر و عمار را فرا خوانده و به آنان دستور دادند تا جایگاه سخنرانی را در کنار درختان کهنسال آماده سازند . آنان از روانداز شتران و سایر مرکب ها کمک گرفته، منبری بلند ساختند و روی آن را با پارچه ای پوشانند( منبر در میان جمعیت قرار داشت)
با توجه به کثرت جمعیت،" ربیعه" را که صدای رسایی داشت، انتخاب کردند تا کلام حضرت را برای افرادی که دورتر قرار داشتند، تکرار کند.
مقارن ظهر، منادی حضرت رسول اکرم (ص)، ندای نماز جماعت داد، مردم مقابل منبر جمع شدند و با پیامبر نماز جماعت را اقامه نمودند. پس از نماز، پیامبراکرم از منبر غدیر بالا رفتند و سپس علی علیه السلام را فرا خواندند تا در سمت راست ایشان بر فراز منبر بایستد و پیامبر نیز در حالی که دست راستش بر شانه امیرالمومنین قرار داشت، سخنرانی تاریخی خود را شروع کردند که بیش از یک ساعت به طول انجامید.
حضرت در ابتدا به حمد و ثنای الهی پرداختند و سپس تصریح کردند که: باید فرمان مهمی درباره علی بن ابیطالب ابلاغ کنم که اگر این پیام را نرسانم رسالت الهی را انجام نداده ام :
" یا ایها الرَسول، بَلـِّغ ما اُنزل الیکَ مِن رَبـِّک وَ ان لَم تـَفعَل، فَما بَلغتَ رسالته."( مائده/67)
پس از بیان جملاتی، پیامبر دست علی علیه السلام را بلند نمود و فرمودند:
" من کنت مولاه فهذا علی مولاه "
و چنین بود که "
غدیر"، عید ولایت نام گرفت.
منبع:آیات و روایات وارد شده در مورد عید غدیر خم
از آن زمان که کودکی نو پا بودم، به یاد دارم هر گاه که می خواستم برخیزم ، به من آموخته بودند «یا علی» بگویم ، هر گاه می خواستم باری را بلند نمایم «یا علی» می گفتم.به من آموخته بودند هر کجاواماندم مدد از مولایم «علی» بگریم..هر کجا خسته شدم «یا علی» بگویم و انرژی بگیرم، اما«یا علی» چه بود ؟ و «علی» که بود ؟ نمیدانستم
هنوز هم که هنوزه با وجود کسب اطلاعات باز هم باید اقرار کنم که چیزی نمیدانم و درک جلوه های شخصیت ابر مردی که ماوراء شخص وی، حتی برای اصحابش ناشناخته بود و هست؛ برای فردی چون من، ناممکن است مگر نمی از یمی.
مولوی بلخی با آن اندیشه عمیق و روح بلند درباره حضرت علی علیه السلام میگوید:
در شجاعت شیر ربا نیستی در مروت خود که داند کیستی؟
و ابوعلی سینا، متفکر و فیلسوف شرق نیز در مقام تشبیه او چنین میگوید:
[علی علیه السلام نسبت به اصحاب، مانند «معقول» بود نسبت به «محسوس»] و نیز میگوید: «علی علیه السلام در میان یاران رسول خدا صلی الله علیه و آله مانند عقول قاهره نسبت به اجسام مادیه بود. »
به راستی کدام بُعد از ابعاد وجود علی علیه السلام را می توان بررسی کرد ؟ شجاعت، عدالت، سخاوت، ایثار، گذشت، علم، آگاهی و معرفت ، زهد و تقوا و ... کدام یک؟
علی علیه السلام، شخصیتی است دارای ابعاد مختلف و جامع صفات اضداد؛ حضرت فرمانروایی است پر قدرت و صلابت و در عین حال بردبار، در میدان جنگ دلاوری کم نظیر، در محراب عبادت عابدی گریان، با دشمنان قاطع، در برابر یتیمان و بیوه زنان مهربان و رقیق القلب، سخاوتمندی بی مانند، در عین حال ساده پوشی کارگر و کشاورز، حکیمی دانا، قاضی دادگر ، بی گذشت و دقیق النظر بود.
به راستی شناخت کامل از این دریای ناپیدا کرانه فضیلت ، تقوا و دانش، برای کسی امکان ندارد، مگر خدایی که خالق اوست و حضرت خاتم النبیین صلی الله علیه و آله که معلم و مربی اوست و اولاد مطهرش که پرورش یافتگان مکتب او هستند؛ تنها ایشان هستند که مقام و رتبت او را، چنان که هست، در می یابند و دیگران را راهی به شناخت شخصیت والای او نیست.
امیرالمؤمنین دریایی است از خصایص عالی بشری و جامع صفات ممتاز یک انسان برتر، و به حقیقت انسانی کامل. ایشان در این صفات، تا آنجا پیش رفته که حتی دشمنانش نیز زبان به تمجید او گشودهاند.
آوردهاند: روزی محقن بن ابی محقن که از حضرت علی علیه السلام روی برگردانده و به سوی معاویه رفته بود، برای شادمان ساختن معاویه گفت: « من از نزد بی زبان ترین مردم به نزد تو آمدم!» این چاپلوسی چنان مشمئز کننده و بی جا بود که معاویه گفت: " وای بر تو! علی بی زبان ترین افراد است؟! قریش پیش از علی از فصاحت آگاهی نداشت، علی به قریش درس فصاحت آموخت!"(1)
خصال موجوده در امیرالمؤمنین
عطیه که این حدیث را از مخدوج بن زبیر شنید، مىگوید، من از زید بن ارقم که او نیز از اصحاب رسول خدا بود، پرسش کردم: از این حدیث، زید گفت: خدا را گواه مىگیرم که خود این حدیث را از رسول خدا شنیدم (21) و نیز قندوزى گوید: و فى المناقب عن جابر بن عبدالله رضى الله عنهما، قال لقد سمعت رسول الله صلى الله علیه و آله یقول: 1-ان فى على خصالا لو کانت واحده منها فى رجل اکتفى بها فضلا و شرفا
قوله من کنت مولاه فعلى مولاه
3-و قوله: على منى کهارون من موسى
4-و قوله: على منى و انا منه
5-و قوله: على منى کنفسى، طاعته طاعتى، و معصیته معصیتى
6-و قوله: حرب على حرب الله، و سلم على سلم الله
7-و قوله: ولى على ولى الله و عدو على عدو الله
8-و قوله: على حجة الله على عباده
و قوله: حب على ایمان و بغضه کفر
10-و قوله: حزب على حزب الله و حزب اعدائه حزب الشیطان
11-و قوله: على مع الحق و الحق معه لا یفترقان
12-و قوله: على قسیم الجنة و النار
13-و قوله: من فارق علیا فقد فارقنى، و من فارقنى فقد فارق الله
14-و قوله صلى الله علیه و آله شیعة على هم الفائزون یوم القیمة
جابر بن عبدالله مىگوید: 1-من از رسول خدا درباره على بن ابیطالب مناقب و فضائلى شنیدم که هر یک از آنها اگر در کسى یافت مىشد، براى فضیلت وشرافت او کافى بود
2-یکى آنکه فرمود: من مولاى هر کس هستم على مولاى اوست
3-و دیگر آنکه نسبت على با من مانند نسبت هرون پیغمبر با برادرش حضرت موسى است
4-و دیگر آنکه: على از منست، و من از على هستم
5-و دیگر آنکه مقام و منزلت على نسبتبمن مانند جان و نفس من است نسبتبمن، پیروى از او پیروى از من، و مخالفتبا او مخالفتبا منست
6-دیگر آنکه ستیزگى با على ستیزگى با خداست، و صلح و آشتى با او، صلح و آشتى با خداست
7-و دیگر آنکه دوست على دوستخدا، و دشمن على دشمن خداست
8-و دیگر آنکه على حجتخداستبر بندگانش
9-و دیگر آنکه مودت و دوستى با على ایمان، و بغض با او کفر است
10-و دیگر آنکه جمعیت و طرفداران على حزب خدا هستند، و جمعیت و طرفداران دشمنان على حزب شیطانند
11-و دیگر آنکه على با حق است و حق با على است: هیچگاه از هم جدا نمىشوند
12-و دیگر آنکه على قسمت کننده بهشت و دوزخ است
13-و دیگر آنکه: کسى که از على دورى جوید، از من دورى جسته، و کسیکه از من دورى بجوید از خدا دورى جسته است
14-و دیگر آنکه پیروان و شیعیان على، آنانند که رستگار خواهند بود.
منبع:امام شناسی ج 1ص 211
سوالی که بسیار مطرح می شود این است که چرا نام امام علی (ع) در قرآن نیامده است؟
باید گفت درست است که در قرآن به طور مستقیم نام امام علی (ع) ذکر نشده است اما در آیات فراوانی به فضائل و ویژگی های حضرت اشاره شده است و نیز عدم ذکر مستقیم نام حضرت علی (ع) و توصیف ویژگی های حضرت در قرآن از حکمت های الهی است،چرا که احتمال اینکه قرآن دستخوش تحریف شود زیاد بود و عده ای کمر همت برای کشتن امام بسته بودند و به هر صورتی بود نام ایشان را از قرآن حذف می کردند.
شاید دلیل دیگرش این باشد که اگر در قرآن بصورت واضح حضرت علی(ع) بعنوان ولی و جانشین پیامبر معرفی می شد، دیگر فرصت امتحان امت محمد(ص) بوجود نمی آمد تا یاران ناب ایشان و حضرت علی از سایرین جدا شده (...حَتَّىَ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ...-آل عمران،179) و از آزمون سربلند بیرون آیند!
و برخی 500 آیه مربوط به اخلاقیات،ولایت و امامت در شأن امام علی (ع) دانسته اند.
برخی مصادیق باطنی آیات که در شأن امام علی است
آیه 20 سوره الرحمن که می فرماید: «مرج البحرین یلتقیان»
«بینهما برزخ لا یبغیان» در روایات از ائمه معصوم نقل شده است که منظور از
"بحرین" حضرت علی و حضرت فاطمه است.
آیاتی که شیعه و سنی آن را تنها در شأن فضائل
خاص امام علی(ع) دانسته اند: یکی از مهمترین مسائل بحث ولایت امیرالمؤمنین(ع)است
که در آیه 55 سوره مائده: إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ
آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ
رَاکِعُونَ؛ ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آوردهاند همان
کسانى که نماز برپا مىدارند و در حال رکوع زکات مىدهند. که منابع و تفاسیر شیعه
روایت کرده اند که این آیه در شأن امام علی است.
بر اساس این روایت که به دلیل کثرت قابل انکار نیست، امام علی(ع) روزی در مسجد در حال نماز بودند که فقیری می آید و طلب کمک می کند اما کسی به او توجه نکرده و در این لحظه امام علی در حال رکوع انگشتر خود را در می آورد و به او هدیه می کند. این آیه تنها به این نکته که شخص خاصی انگشتر را عطا کرده اشاره ندارد بلکه آنچه اهمیت بیشتری دارد همان ولایت امام علی (ع) است که در آغاز آیه بدان اشاره شده است.
ولایت در اینجا با توجه به معنای لغوی آن که اهل سنت نیز بدان آگاه هستند دوستی نیست و در هیچکدام از منابع اصیل لغت ولایت به معنی دوستی نیست بلکه ولایت به معنی سرپرستی گرفته شده است و این آیه اشاره به سرپرستی و رهبری و امامت حضرت امیر(ع) دارد.
استناد به آیه 207 سوره
بقره
خداوند در این آیه می فرماید: وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ و از میان مردم کسى است که جان خود را براى طلب خشنودى خدا مىفروشد و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است . این آیه مربوط به زمانی است که امام در لیلة المبیت برای نجات پیامبر از دست مشرکان در بستر ایشان خوابید و این آیه در شأن امام علی نازل شد. همچنین آیات سوره "هل اتی" و نیز در آنجا که قرآن می فرماید: اِنَّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ اللهِ لا نُریدُ مِنکُم جَزائاً وَلا شَکوراً به فضایل حضرت زهرا و امام علی اشاره دارد که سه شب متوالی افطاری خود را به فقیر مسکین و اسیر عطا کردند.
در آیه مباهله حضرت علی(ع) "نفس" پیامبر شمرده شده که بسیار اهمیت دارد یا آیه اکمال در سوره مائده که" الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا" که برخی از اهل سنت و تمام علمای شیعه تأکید دارند که در این آیه منظور ولایت امام علی(ع) است و سوره "عادیات" نیز در فضیلت مبارزات حضرت توصیفاتی دارد.