با این تلاشهایی که نبی مکرم (ص) در غدیر خم داشت، یک دفعه آیه نازل میشود:
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ
آنچه که مأمور بودی حضرت علی (ع) را در یک مجمع عمومی به عنوان خلیفه و جانشین معرفی کنی، معرفی کن و اگر معرفی نکنی، رسالت تو ناتمام است.
لذا میبینیم که در یک مجمع بزرگ و بینظیر آن روز ـ که ابن حجر هیثمی میگوید حداقل 90 هزار نفر تخمین زده شده و حداکثر 124 هزار نفر بودند در 3 شبانه روز در برابر گرمای سوزان، نبی مکرم (ص) مردم را نگه داشته و میگوید که من در آیندهای نزدیک، ندای پروردگار را لبیک خواهم گفت و نزد او می روم و در میان مردم، حضرت علی (ع) را تاجگذاری کرد و مردم بیعت کردند و پیشاپیش مردم، ابوبکر و عمر به حضرت علی (ع) تبریک گفتند:
بخ بخ لک یا بن أبی طالب! أصبحت مولای و مولى کل مؤمن و مؤمنة.
علامه امینی (ره) از 62 کتاب از کتابهای اهل سنت، این مطلب را آورده است. بر فرض که 50 کتاب، غیر معتبر و ضعیف هستند، ولی 12 کتاب معتبر هستند.
این، اولین سفری بود که نبی مکرم (ص) تمام همسران خودش را به سفر برد؛ ولی در سایر سفرها، عایشه میگوید که پیامبر اکرم (ص) بین همسران خود، قرعه میانداخت.
در روز سوم، در یک خیمهای، یک ظرف آب بود که حضرت علی (ع) دست خود را داخل آب قرار داده بود و زنان پیامبر اکرم (ص) و سایر زنان، دست خود را به عنوان بیعت، داخل آب کردند. آیا از این واضحتر و روشنتر؟!
اما دشمنان به دنبال این بودند که تمام زحمات پیامبر اکرم (ص) را به نوعی هدر دهند. فخر رازی میگوید:
حضرت علی (ع) در حجة الوداع نبوده است و این قضیه را شیعیان ساختهاند. ایشان در یمن بود.
شاید حدود 12 نفر از شخصیتهای برجسته اهل سنت مانند هیثمی، میگویند:
اشتباه میکنند کسانی که میگویند حضرت علی (علیه السلام) در حجة الوداع نبوده است. حضرت علی (ع) از یمن آمد و وقتی قربانیهایی که نبی مکرم (ص)در منا ذبح فرمودند، حضرت علی (ع) با خودش از یمن آورده بود.
صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ابن ماجه و سنن ابی داود هم این مطلب را گفتهاند.
گاهی میگویند که روایت صحیح نیست. آقای مُقبلی میگوید:
اگر بنا باشد حدیث غدیر صحیح نباشد، پس ما در اسلام یک حدیث صحیح هم نداریم.
در این جزوهای که در دست ماست، برای بیاثر کردن غدیر، نهایت تلاش شده است که شبههای را مطرح کنند و در اختیار جوانان ما قرار دهند. میگویند:
میدانید قضیه حدیث غدیر چیست؟ حضرت علی (ع) به یمن رفته بود برای جمع آوری بیت المال. تعدادی از لشکریان، در بیت المال تصرف کردند و حضرت علی (ع) عصبانی و ناراحت شد که چرا در بیت المال تصرف کردید و شترها را سوار شدید و لباسها را به تن کردهاید؟ اینها باید برود به مدینه و داخل بیت المال قرار گیرد و پیامبر اکرم (ص) تقسیم کند و اگر سهمی برای شما بود، شما مجاز هستید که در سهم خودتان تصرف کنید.
این برای عموم مسلمانان است. این سختگیری امیر المؤمنین (ع) باعث شد که وقتی سپاه یمن خدمت نبی مکرم (ص) آمدند، از حضرت علی (ع) شکایت کردند. برای اینکه پیامبر اکرم (ص) این ناراحتی و کدورتی را که نسبت به حضرت علی (ع) داشتند را از دل سپاه یمن بیرون کند، آمد در غدیر خم فرمود:
من کنت مولاه، فعلی مولاه.
علی، آدم خوبی است و هر کس که مرا دوست دارد، علی را هم دوست داشته باشد.قضیه حدیث غدیر، یک قضیه شخصی بود و برای از بین بردن کدورتها از دل صحابه بود.
وهابیت چند مسئله را مورد بحث قرار دادهاند که یکی از آنها، بحث غدیر است.
چون غدیر نزدیک است، شبهاتی که پیرامون غدیر است را مطرح کنیم تا ببینیم اینها در رابطه با غدیر، چه تلاشهای ناجوانمردانه و مذبوحانهای دارند.
بحث غدیر، یک بحث عادی نیست. نبی مکرم (ص) در طول 23 سال در مناسبتهای مختلف از جانشینی و خلافت و امامت امیر المؤمنین (ع) سخن گفته است. از اولین جلسه اعلام نبوت خودش و حدیث الدار که در همان جلسه فرمود:
هذا أخی و وصیی و خلیفتی من بعدی.
تا برسد به جنگ خندق و احزاب و تمام مناسبتهای مختلف و حدیث طیر و نزول آیه تطهیر و مباهله و قضیه صدقه دادن به فقیر در حال رکوع و …
یکی از وهابیهایی که او درباره حدیث غدیر شک داشت گفته است که اگر نظر پیامبر اکرم (ص) این بود که حضرت علی (ع) را به عنوان خلیفه نصب کند، باید میفرمود:
من کنت نبیه فعلی إمامه.
شخصی به او گفت: اگر ما 10 روایت بیاوریم که پیامبر اکرم (ص) فرموده باشد:
علی إمام المتقین، إمام البررة.
قبول میکنی؟ گفت: بیاورید. سپس گفت: نه، این امام، یعنی امام جماعت و پیشنماز و … . پیامبر اکرم (ص) باید بفرماید: حضرت علی (ع) خلیفه من است. گفتم: 10 حدیث صحیح السند میآورم که پیامبر اکرم (ص) فرموده است: حضرت علی (ع) خلیفه من است.
گفت: منظور از آن این بود که خلیفه و جانشین من در خانواده من است. باید بفرماید: حضرت علی (ع) وصی من است. گفتم: من 50 روایت صحیح میآورم که پیامبر اکرم (ص) فرموده است: حضرت علی (ع) وصی من است. شما چه میخواهید؟ بگوید تا من هم همان را بیاورم. عاقبت شروع کرد به فحاشی کردن. شما هر عبارتی را که بخواهید پیامبر اکرم (ص) درباره امیر المؤمنین (ع) نگفته باشد، پیامبر اکرم (ص) فرموده است.
معمولا واژههایی وارد فرهنگ لغت میشود که فرهنگ برای مردم شده باشد. مادامی که یک لغت، جزء فرهنگ عمومی مردم نشده باشد، وارد کتابهای لغت نمیشود. شما کلمه وصی را در کتابهای لغت اهل سنت ببینید. در کتاب تاج العروس زبیدی و صحاح اللغة جوهری و لسان العرب ابن منظور، یکی از القاب حضرت علی (ع) که در زمان پیامبر اکرم (ص) به آن شهرت داشت، الوصی بوده است.
آیا از این روشنتر و واضحتر؟! اگر آنها خودشان را به تغافل زدهاند و تمام این مسائل را توجیه میکنند، به ما چه؟ این لقب وصی از کجا آمده است؟ آیا ائمه (ع) گذاشتهاند یا ملائکه یا یهودیان یا مسیحیان؟ یا اینکه این کلمه، برگرفته از روایات متعددی بود که توسط نبی مکرم (ص) استعمال میشد.
پاسخ به یک شبهه درباره غدیر از زبان آیت الله بهجت (ره)
اهل تسنّن مى گویند: چون حدیث غدیر( «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌ مَوْلاهُ.».) را بخارى نقل نکرده پس ثابت نیست.
پاسخ ما این است که:
مُسْلِم در صحیح خود آن را نقل کرده و افراد دیگر از عامّه نیز در کتابهاى خود آن را نقل نموده اند.(1)
چگونه روایات را مى بینیم و نمى بینیم و جمع بین نقیضین مى کنیم؟!
مگر در عمل به روایت در میان خودتان شرط است که حتما باید مسلم و بخارى هر دو نقل کنند؟!
آیا اگر مسلم به تنهایى روایتى را نقل کند، کفایت نمى کند؟! انصاف بدهید!
چرا براى اثبات حدیث غدیر به نقل مسلم اکتفا نمى کنید ولى براى رد آن به عدم نقل بخارى
تمسک مى کنید؟!
ما آثار حقّ کشى را بعد از رحلت رسول اللّه ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ هر روز مى بینیم،
وگرنه این همه جنگ و ظلم و تعدّى نسبت به پیروان مکتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ چیست؟
هر روز حسین و یزیدى وجود دارد.
1.ر.ک: فضائل الصحابة، ص 14؛ مسند احمد، ج 1، ص 84،118، 119، 152 و 331؛ و...؛ سنن ابن ماجة، ج 1، ص 45؛
سنن ترمذى، ج 5، ص 297؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 109، 110، 134 و...
براى تحقیق بیشتر ر.ک: الغدیر، ج1، ص 8. تعجّب این که خود بخارى حدیث غدیر را در
6 کتاب التاریخ الکبیر، ج 1، ص 375؛ ج 4، ص 193؛ ج .، ص 241 ذکر کرده است