رد دلایل اهل سنت 4
- يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۱۵ ق.ظ
مباحثه مأمون با دانشمندان عامه:
این مباحثه را شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا و احمد بن عبد ربه که از علماى
اهل سنت است در کتاب عقد الفرید حکایت کرده است که اسحاق بن حماد
گفت :یحیى بن اکثم ما را جمع نمود و گفت:مأمون دستور داده است که جمعى
از اهل کلام و حدیث را نزد او ببرم و من در حدود چهل نفر از علماى هر دو صنف
را جمع کردم و مأمون را نیز خبر دادم مأمون بر آنها وارد شد و گفت:اى جماعت
علماء من معتقدم که على علیه السلام پس از رحلت پیغمبر (ص)جانشین وى بوده
است اگر سخن و عقیده مرا قبول دارید و آن را صحیح می دانید شما نیز اعتراف
کنید و اگر بنظر شما این سخن من اشکال و ایرادى دارد با دلیل و برهان آن را
رد کنید ضمنا حشمت و مقام من به هیچ وجه مانع حق گوئى شما نشود فقط تقوى
را پیشه کنید و از عذاب خدا بترسید و سخن بحق گوئید.
اکنون میل شما است یا شما از من سؤال کنید و یا اجازه بدهید من از شما سؤال
کنم.
گفتند:ما سؤال می کنیم.مأمون گفت شما یک نفر را انتخاب کنید که با من سخن
گوید و چنانچه در جائى به خطا رفت شما کمک کنید و از او پشتیبانى نمائید پس
یکى از آن گروه چهل نفرى به سخن در آمد و گفت:
اعتقاد ما اینست که پس از پیغمبر(ص) ابوبکر بهترین مردم است زیرا روایتى
هست که تمام صحابه آن را نقل نمودهاند که رسول خدا (ص) فرمود: پس از
من به این دو نفر (ابوبکر و عمر) اقتداء کنید بنا براین باید آن دو نفر بهترین خلق
باشند تا مردم به آنها اقتداء کنند!
مأمون گفت :روایات و احادیث زیاد است و همه آنها از سه صورت خارج نیست یا
همه اخبار صحیح است،یا همه آنها جعلى و باطل است و یا بعضى صحیح و برخى
باطل است.
اگر تمام اخبار و روایات صحیح باشد پس این اختلافات از کجا ناشى شده است و
چرا بعضى اخبار ناقض بعضى دیگرند و اگر تمام آنها باطل باشد لازم می آید
بطلان دین و کهنه شدن شریعت مطهره،پس بعضى از روایات و اخبار صحیح و
پارهاى هم باطل است و آنکه صحیح است باید متکى بدلیل و برهان باشد و الا
باطل و جعلى خواهد بود.
حال در مقام تجسس دلیل بر می آئیم و چون به مضمون این حدیثى که شما